اگر شما نیز مانند من مدتزمان زیادی را در چرخههای دنیای گیم گذرانده باشید، بدون شک این احساس را داشتهاید که تقریبا چیزی شما را متعجب نخواهد کرد. دشمن را ببین و به او شلیک کن! پازلها را حل کن و به اتاق بعدی پیش برو! اینها فرمولهای سادهای هستند که سالهاست با صنعت گیم جلو رفته و پیشرفت کردهاند. این الگوهای شناختهشده لزوما چیز بدی نیستند، اما باعث شدهاند که وقتی بازیای را باز میکنید، کموبیش میدانید چه چیزی در انتظار شماست.
در این مقاله اما میخواهیم پنج بازی را معرفی کنیم که حتی لحظهای به شما اجازه پیشبینی نمیدهند. از لحظهای که شما این عناوین را باز میکنید تا زمانی که کنترلر را به زمین میگذارید، بازی شما را به سفری میبرد که در هر چرخش مسیر نمیتوانید حدس بزنید چه چیزی در آن سوی پیچ منتظر شماست. همراه اورگیم بمانید تا پنج عنوان از غیرقابل پیش بینیترین بازیها را به شما معرفی کنیم.
The Stanley Parable: Ultra Deluxe

این بازی داستانی درباره مردی به نام استنلی است. استنلی کارمند شماره ۴۲۷ است. کار استنلی این است که بر روی صندلی خود بنشیند و دکمههای کیبورد را فشار دهد. مانیتوری کنار استنلی قرار دارد که دستورها را به او میرساند؛ به او میگوید که چه دکمهای را فشار دهد، برای چه مدت آن را فشار دهد و با چه ترتیبی آنها را فشار دهد. دلم میخواست که میتوانستم بیشتر برایتان بگویم. برایتان از داستانهای استنلی و تلاش او در جنگ با دنیای خود بگویم. اما حقیقت این است که هرچیزی بگویم ممکن است دست آخر غلط از آب در بیاید. استنلی در آن واحد همه چیز و همه کس است و هیج نیست. خالق است و مخلوق.
حرفهایم برایتان دیوانهوار است و میخواهید بیشتر بدانید؟ پس همین الآن بروید و بدون نگاه کردن به هیچ نقد و مقالهای این عنوان تکرارنشدنی را تجربه کنید. همچنین در سال ۲۰۲۲ نسخه بازسازی شدهای از این عنوان منتشر شد و کوهی از محتوا به آن اضافه کرد که بدون شک بعد از گذراندن زمان کافی با استنلی نظر شما را جلب میکند. لازم به ذکر است که در این عنوان حجم زیادی از دیالوگهای با زبان انگلیسی وجود دارد و برای تجربهی درست این اثر بهتر است زبانتان خوب باشد.
Undertale

سالها پیش نبردی میان انسانها و هیولاها رخ داد. نبردی که هیولاها در آن شکست سهمگینی را تجربه کردند. شکستی که به معنی زندانی شدن آنها در دل کوه به شکلی سهمناک بود. آنها اما در تاریکی و عزلت تسلیم نشدند و برای خود دنیای کوچکی در زیر آوارههای شکست خود ساختهاند. امید آنها برای آزادی هرچند ضعیف است، اما حال با افتادن کودکی درون این کوه، آنها برای رهایی امیدی دوباره دارند. امیدی که هرچند برای حقیقت یافتن بهای سنگینی را درخواست میکند.
Undertale اثری سرشار از شوق و ذوق، طنزپردازی و لحظات احساسی فوقالعاده است. اگر شما حتی ذرهای به روایت داستان در بازیها علاقه دارید و کارکترهای پر از رنگ و زندگانی شما را اذیت نمیکنند، بدون شک Undertale بازیای است که باید قبل از مرگ تجربه کنید. این عنوان از ابتدا شما را قدم به قدم در دنیای خود میگرداند و در هر قسمت شما را به نوعی شگفتزده میکند. حتی هنگامی که مطمئن شدید تمام شوخیها، کنایهها و اوج لحظات احساسی این بازی را دیدهاید، قطعا Undertale چیز جدیدی برای نشان دادن به شما دارد.
Inscryption

این را تصور کنید: توسط پیرمردی آواره دزدیده میشوید. او شما را به کلبهی خود میبرد و مجبورتان میکند با او کارتبازی کنید؛ و نه یک بازی معمولی، بلکه یک بازی که تا به حال حتی اسم آن را نشنیدهاید. این شروع جنجالی تنها کوچکترین بخش از سورپرایزهای Inscryption برای بازیکن است. اگر به بازیهای کارتی مانند Balatro علاقهمند هستید، بدون شک تجربه Inscryption برای شما به یاد ماندنی خواهد بود. علاوهبر داستان بسیار خلاقانه، میتوان به استفاده بهجا و تحسینبرانگیز این عنوان از تمهای مختلف خود اشاره کرد.
شاید تا الآن متوجه شده باشید که چقدر سربسته درمورد این اثر سخن میگویم. دلیل این کار این است که Inscryption نیز مانند بقیهی آثار این لیست در بهترین حالت با ندانستن هیچ چیزی دربارهاش تجربه میشود. حتی اگر به بازیهای کارتی علاقهی خاصی ندارید، گیمپلی بسیار جذاب و اتمسفر زیبا و هولناک Inscryption ارزش امتحان کردن را دارد.
There Is No Game: WRONG DIMENSION

هیچ بازیای وجود ندارد! این قسمت مطلب را نخوانید و مستقیم به قسمت بعدی بروید چون متاسفانه باید به شما اطلاع بدهم بازیای برای معرفی وجود ندارد. در There Is No Game: WRONG DIMENSION به هیچ عنوان با روایتی طنزپردازانه و دلگرم کننده از ژانرهای مختلف صنعت بازی نخواهید شد. شما علیالخصوص با ترکیب دوست داشتنی سبکهای مختلف بازیهایی که به آنها عادت کردهاید روبهرو نخواهید شد. پس لطفاً این بازی را تجربه نکنید، زیرا اولاً اصلا بازیای وجود ندارد و ثانیاً اگر هم وجود داشت قطعا نگاهی جذاب به تاریخچه بازیهای ویدئویی و نامهای قدردانانه به این صنعت دوست داشتنی نیست!
Slay The Princess

در مسیری در جنگل هستید. در انتهای این مسیر خانهای وجود دارد و در زیززمین این خانه شاهدختی زندانی شده است. شما آمدهاید که این شاهدخت را بکشید و اگر او را نکشید، دنیا به پایان خواهد رسید. ساده به نظر میرسد نه؟ کاش میتوانستم برایتان بگویم که از چنین شروع سادهای داستان این اثر به کجاها کشیده میشود.
این بازی نسبتاً در سبک روایت تصویری (Visual Novel) نویسندگی فوقالعادهی خود را در دقایق ابتداییاش به شما نشان میدهد و تا چند ساعت آینده شما را کاملا غرق خود میکند. داستانی وحشتناک، عاشقانه، مرموز و در نهایت غمانگیز به شکل یک تراژدی آرامآرام برایتان بازگو میشود. صداپیشگی شاهکار این اثر نیز لحظههای زیبا و دوست داشتنی آن را چندین برابر جذاب میکند.
مانند همیشه اورگیم را همراهی کرده و اگر هرکدام از این بازیها را تجربه کردهاید، نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟